مقالات مقالات .

مقالات

احمد گلچین معانی

تا برم ره به دل آن گل خندان چو نسیم

 


گاه و بیگاه گذر بر سر راهش کردم

 


همچو آن تشنه که راهش بزند موج سراب

 


اشتباه از نگه کاه به گاهش کردم

 


دیدمش گرم سخن دوش چو در صحبت غیر

 


غیرتم کشت ولی خوب نگاهش کردم

 


دور از آن رلف پریشان دلم آرام نیافت

 


گرچه زندانی شبهای سیاهش کردم

 


حاصل شمع وجودم همه اشک آمد و آه

 


وآنقدر سوختم از غم که تباهش کردم

 


مهربان گشت مه من به سرودی “گلچین”

 


تا نثار قدم این مهر گیاهش کردم

 


احمد گلچین معانیاشعار احمد گلچین معانی شاعر ایرانی

آنچه باید بدانید : زندگی نامه احمد گلچین معانی متخلص به گلچین

احمد گلچین معانی متخلص به گلچین فرزند علی اکبر از شاگردان بزرگ معاصر است . وی در سال ۱۲۹۵ در تهران متولد شد . پس از پایان دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه در سال ۱۳۱۳ در اداره ثبت اسناد و مدارک به خدمت مشغول شد و ضمن انجام خدمت دولتی به همکاری با روزنامه و مجله های کشور پرداخت و اشعار سیاسی و فکاهی خود را با نام های مستعار سیمرغ ، سجاف دفتر ، اشعر الممالک ، شاعر باشی ، لجباز ، توچه ، سارق دیوار در روزنامه های ایران منتشر کرد .

 


در انجمن ادبی حکیم نظامی به مدیریت وحید دسگیری و انجمن ادبی فرهنگستان عضویت داشت و سال ها دبیر اول و رئیس دبیر خانه انمن ادبی فرهنگستان بود.

 


احمد گلچین معانیمجموعه اشعار احمد گلچین معانی

از سال ۱۳۳۰ الی ۱۳۳۸ بعا از ظهر ها در کاتبخانه ملی ملک در تهران به کتابداری اشتغال داشت و در سال ۱۳۳۸ به کتابخانه مجلس شورای ملی منتقل شد و در افند ۱۳۴۲ بازنشسته شد

 


از سال ۱۳۴۳ الی ۱۳۵۵ به سمت کارشناس امور کتابخانه ها و مشاور فرهنگی نیابت تولیت آستان قدس رضوی در مشهد به خدمت اشتغال داشت

 


وفات این شاعر پژوهشگر در سال ۱۳۷۷ در تهران اتفاق افتاد. پیکر او در مقبره الشعرای آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد.

 


بیشتر بدانید : اشعار زیبای احمد گلچین معانی

مه روی تو، شب موی تو، گل بوی تو دارد

 


گلزار جهان خرمی از روی تو دارد

 


گردون که سرا پای وجودش همه چشم است

 


پیوسته نظر در خم ابروی تو دارد

 


مهتاب شب افروز که از هاله کند زلف

 


خود سایه ای از خرمن گیسوی تو دارد

 


نرگس که نظر باز بود در صف گل ها

 


تا چشم تو را دیده نظر سوی تو دارد

 


با نکهت زلف تو نسیم سحری را

 


هر جا نگرم سر به تکاپوی تو دارد

 


تا ساقی این بزم تویی باده ی گلرنگ

 


این گرمی و لطف از اثر خوی تو دارد

 


گلچین که به شیرین سخنی شهره ی شهر است

 


لطف سخن از لعل سخنگوی تو دارد

منبع: https://persianv.com/


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۷ مهر ۱۴۰۱ساعت: ۰۲:۰۱:۵۶ توسط:admin موضوع: نظرات (0)